پيچ بزرگ تاريخ به سود چه جبهه اي خواهد چرخيد؟
محمد فیاضی
از ابتداي تاريخ تا كنون بشر اين اختيار را داشته كه ميان دو جبهه خير و جبهه شر، دست به انتخاب بزند. بزرگترين رويدادهاي تاريخ نيز در بستر رويارويي و مبارزه ي اين دو جبهه رقم خورده است.
تاريخ پيچ هاي گوناگوني را تجربه كرده است كه برخي از آن ها در راستاي كمال حقيقي انسان ها و برخي برخلاف آن بوده است. پيچ هاي كه در آن نيروي جبهه ي خير به رهبري پيامبران و خواص معتقد به آن ها، بر نيروي جبهه ي شر به رهبري شيطان و پيروان انسي و جني اش چربيده است، بشر به سمت كمال حقيقي حركت كرده و برعكس در نقطه عطف هايي كه نيروي شر بر نيروي خير غلبه كرده، بشر بيش از پيش در ظلمت و تاريكي فرو رفته است.
اگر پيچ هايي كه در آن قواي جبهه خير پيروز شده اند را پيچ هاي مثبت و بقيه را پيچ هاي منفي بناميم، يكي از بزرگترين پيچ هاي مثبت تاريخ، به رسالت رسيدن پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم بوده است. بعد از اين رويداد عظيم كه تاثيرات شگرفي بر جاي نهاد، شاهد يك پيچ بزرگ منفي هستيم كه رهبري جامعه را برخلاف تأكيدات مكرر حضرت رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم به دست ديگران داد. اين دو نقطه عطف-پيچ- بزرگ در حوزه ي جغرافيايي جهان اسلام رخ داد. اما چند قرن بعد در اروپا، مردم شاهد يكي از بزرگترين پيچ هاي منفي تاريخ بودند: "رنسانس". شيطان و پيروانش از ظلم و ستم كليساي قرون وسطي و عقائد عقل ستيز آن، بهترين سوء استفاده را كردند... بشر به خودبنيادي و اومانيسم رسيد و خود و غرايزش را محور ارتباطات و فعاليتش قرار داد و به تعبيري "خدا را كشت".
در حالي كه انسان و انسانيت داشت به منتهي اليه انحطاط و سقوط مي رسيد، انقلاب اسلامي ايران، بزرگترين نقطه عطف مثبت تاريخ معاصر و زمينه ساز بزرگترين پيچ تاريخ بشر، به پيروزي رسيد. انقلاب اسلامي اميدها را دوباره در دل مستضعفين دنيا زنده كرد. اما نبايد فراموش كرد كه وقايع هر چقدر اساسي و بزرگ باشند، كيد شيطان و پيروانش نيز پيچيده تر خواهد شد. بر اين اساس شيطان بزرگ ترين ترفندها و حيله هايش را براي به انحراف كشاندن بزرگترين پيچ تاريخ استفاده خواهد كرد.
امروز صداي شكستن استخوان هاي نظام سرمايه داري رساتر از هميشه به گوش مي رسد. بشر از خودبنيادي و دل بستن به مكاتب مادي و فطرت ستيز از هميشه گريزان تر است و اين بهترين فرصت است براي بازگشت به صراط مستقيم. پيچ بزرگ تاريخ كه مقام معظم رهبري در فرمايشاتشان در ديدار با اساتيد دانشگاه مطرح فرمودند، يعني همين.
تمام اتفاقات در سطح دنيا نشان از اين دارند كه استكبار در بدترين وضعيت خودش قرار دارد و روز به روز عرصه بر او تنگ تر مي شود. اما خيال خامي است كه تصور شود شيطان و لشكريانش دست روي دست گذاشته اند و نظاره گر سقوط شان هستند. آنها امروز از هميشه پر كارترند. آنها نشان داده اند كه در به انحراف كشاندن نقطه عطف هاي تاريخ، مهارت خاصي دارند. تجربه ي مدل هاي سرمايه داري و سكولاريسي در جوامع با شكست روبرو شده است. اما آيا اين به معناي پايان استكبار است؛ به هيچ وجه.
از آنجايي كه جوامع پيچيده ي امروزي بدون مدل و سياست گزاري هاي كلان در همه ي ابعاد -اقتصادي، سياسي، اجتماعي،...- نمي توانند به حيات اجتماعي ادامه دهند و به دره ي آنارشيسم و هرج و مرج سقوط مي كنند؛ درهم شكستن نظام سرمايه داري، فقط به معناي نابودي يك مدل بشرساز بدون وحي است. اما اينكه جايگزين اين مدل حتماً يك مدل مبتني بر معنويت وتعاليم الهي مي شود، هيچ تضميني وجود ندارد. نقطه ي درگيري دو جبهه ي خير و جبهه ي شر هم اكنون در اينجاست.
رهبري خطاب به دانشگاه و حوزه فرمودند:" آنچه كه به نظرم ميرسد لازم است، اين است كه دانشگاههاى كشور و حوزههاى علميهى كشور در اين شرائط، مسئوليت سنگينى دارند. كار توفيق ملت ايران و كشور ايران در اين برههى بسيار مهم و حساس تاريخى، در درجهى اول بر دوش دانشمندان است. اگر در درجهى اول هم نگوئيم، يقيناً يكى از عناصر رتبهى اول و صف اول براى تأثيرگذارى در اين تحولات، دانشگاهها هستند. دانشگاه ميتواند كارى كند كه كشور و ملت و تاريخ ما در اين تحول برنده باشد؛ ميتواند هم خداى نكرده كارى كند كه نه، برنده نباشد."(مقام معظم رهبري ۱۳۹۱/۰۵/۲۲).
بنابراين ما براي ايجاد اين مدل چاره اي نداريم كه به مهمترين بخش در اين پروسه يعني توليد علوم انساني اسلامي بپردازيم. اسلامي كردن علوم انساني از آنجا اهميتي بسيار پيدا مي كند كه سياست گذاري كلان جامعه- كه همه ي جوامع به آن نياز دارند- به وسيله ي آن محقق مي شود. اين سياست گذاري هاي كلان است كه به همه ي فعاليت هاي جزئي در يك جامعه انسجام مي دهد و آنها را به كانال هاي مورد نياز هدايت مي كند. ما هر چقدر در فعاليت هاي جزئي پيشرفت كنيم و كاملاً مستقل شويم، تا زماني كه سياست گذاري كلان مان را در قالب هايي مانند الگوي ايراني-اسلامي پيشرفت تنظيم نكنيم، نمي توانيم به اهداف عالي نظام اسلامي نائل شويم. علوم انساني كه امروزه در دانشگاه هاي ما تدريس مي شود، علوم انساني مغرب زمين است؛ علوم انساني كه جايگاه انسان را به حيوان تقليل داده است و آدمي را حيواني با ضريب هوشي بالاتر مي پندارد. تا زماني كه علوم انساني، اسلامي نشود، تمدن اسلامي نخواهيم داشت و تا زماني كه ما نتوانيم طرح هايمان را براي اداره جامعه بر اساس اين علوم انساني ارائه دهيم، پيچ بزرگ تاريخ به سمت جبهه ي خير و به سمت كمالات فردي و اجتماعي انسان، نخواهد چرخيد.
"آيا در يك چنين شرائط به اين اهميت و حساسيت، دانشگاه يا حوزه ميتوانند براى خودشان يك مسئوليتى تعريف نكنند و نقش تماشاچى داشته باشند؟"(مقام معظم رهبري ۱۳۹۱/۰۵/۲۲)
و العاقبة للمتقین
نظرات شما عزیزان:
برچسب ها : پيچ بزرگ تاريخ, محمد فیاضی, ,